به گزارش راهبرد معاصر؛ امضاکنندگان اروپایی توافق هستهای 2015 ( انگلیس – فرانسه – آلمان معروف به تروئیکای غربی) در تاریخ 6 ژوئیه بیانیهای صادر کردند که در آن به آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد فعالیتهای غنیسازی ایران واکنش نشان دادند. درحالیکه در ظاهر این بیانیه تنها بیان دیگری از « نگرانی شدید» است؛ اما به نظر میرسد زمان بندی آن بسیار مهم و متفاوت است. گفتگوهای وین در مورد احیای برجام به دلیل انتقال قدرت در ایران از حسن روحانی به آیتالله رئیسی متوقف شده است. تروئیکای غربی در این بیانیه هشدار دادند که « زمان به نفع هیچ طرفی نیست و اقدامات اخیر ایران میتواند نتایج موفق آمیز گفتگوها را تهدید کند.»
موانع اصلی احیای توافق هستهای 2015 شامل لغو تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران، بازگشت تهران به پیروی و پای بندی کامل به تعهدات و اطمینان نسبت به اینکه واشنگتن در آینده بهطور یکجانبه از توافق هستهای خارج نخواهد شد، می باشد و تمامی این موارد در ارتباط با فعالیت های واشنگتن و تهران است. در واقع این امر بیشتر به این دلیل است که این ایالات متحده بود که تحریمهای ثانویه را اعمال کرد و مانع از بهرهمندی ایران از منافع اقتصادی شد که انتظار میرفت با امضای برجام و پایبندی به تعهدات ، به آن تعلق گیرد. از سوی دیگر، عدم موفقیت اتحادیه اروپا و تروئیکای غربی در محافظت مؤثرتر از تجارت با ایران در مقابل تحریمهای واشنگتن، عدم توانایی یا فقدان تمایل اروپا را برای حفظ برجام نمایان کرد.
اگر اروپاییها مؤثرتر و مصممتر بودند؛ مسئله مشارکت ایالاتمتحده چندان محوری و تعیینکننده نبود. درواقع ناخواسته، این پیام ارسالشده که اگر رئیسجمهور آینده جمهوریخواه در سال 2015 یا بعدا از توافق احیاء شده خارج شد یا آن را نقض کند، دیگر نمی توان برای نجات معنادار آن بر روی اتحادیه اروپا و تروئیکای غربی حساب باز کرد. درواقع این اقدامات باعث میشود تا افراد بدبین در تهران نسب به برجام این سؤال را مطرح کنند که اگر نمیتوان بهطرف مقابل اعتماد کرد تا به تعهدات خود احترام بگذارد، چرا باید امتیاز داد؟
عدم ایستادگی و مقاومت تروئیکای غربی در مقابل کارزار فشار حداکثری ترامپ باعث شد تا آنها در دوره شش ماه قدرت یابی دولت بایدن محاسبات اشتباهی داشته باشند. در دیدگاه آنها این اعتقاد وجود داشت که ایران به دلیل کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ تحت فشار شدیدی قرارگرفته و اکنون از هر فرصتی برای دستیابی به توافق با دولت بایدن بهره میبرد. تروئیکای غربی بر این ارزیابی بودند که ضعف ایران به غرب این اهرم فشار و نفوذ را میدهد تا تهران مجبور شود امتیازات بیشتری به غرب اعطا کند. بنابراین این مسئله توضیح میدهد که چرا وزیر خارجه آلمان بر ضرورت برجام پلاس ( رسیدگی به برنامه موشکهای بالستیک ایران) تأکید کرد یا امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه بر این تصریح کرد که عربستان سعودی باید در مذاکرات حضور داشته باشد. البته این ایدهها هرگز عملی نخواهد شد؛ زیرا ایران بارها امتیازات یکجانبهی خود را در زمینه بازدارندگی از طریق موشکها و فعالیتهای منطقهای رد کرده است. بنابراین همین امر باعث شد تا دولت بایدن به این ادراک برسد که بر روی ازسرگیری و احیای برجام در چارچوب اصلی خود ( هستهای) تمرکز کند.
دومین اشتباه محاسباتی بزرگ تروئیکای غربی ، دستکم گرفتن تغییر و تحولات وضعیت سیاسی در تهران بود. نشانهی اصلی این بود که فشارهای ترامپ علیه ایران باعث تضعیف میانهروها و اصلاح طلبان شد که از مدتها قبل مشهود بود. برای نمونه میتوان به پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 2020م اشاره کرد. آنها اکنون در ژوئن 2021 م توانستند کنترل ریاست جمهوری را به دست بگیرند. همین اواسط ماه مارس ، جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به اروپاییها هشدار داد که انتقال قدرت در تهران مذاکرات را پیچیدهتر میکند. بااینوجود، این تغییرات نتوانست هیچ احساس فوریت دیپلماتیکی در تروئیکای غربی ایجاد کند. البته آنها این برداشت را داشتند که به دلیل شرایط اقتصادی نابه سامان ، دولت ایران به دنبال لغو تحریمها خواهد بود. اما آنچه به آن توجه نشده بود؛ این مسئله بود که دولت جدید آمریکا ممکن است به دنبال یک توافقنامه قویتر و بهتر باشد.
همانطور که دونالد ترامپ به دنبال تشدید فشارهای آمریکا بر علیه ایران در قالب تحریمها بود؛ اصولگرایان به دنبال گسترش برنامه هستهای خود هستند. آنها خواهان لغو تحریم هستند ولی بر این عقیده می باشند که روی آوردن به چین و روسیه به آنها کمک اقتصادی و تمهیدات امنیتی ارائه خواهد کرد. بنبست کنونی حماقت کسانی را آشکار خواهد کرد که در زمان دولت حسن روحانی مخالف احیای برجام بودند. تروئیکای غربی باید بهجای سرگرم شدن در توهمات یک توافق « بهتر»، از همان روز اول از طریق لابیگری، از دولت بایدن میخواستند تا به برجام بازگردد. وقت بسیار ارزشمند ازدسترفته است و درنتیجه تروئیکای غربی با گزینه نامطلوب مواجه شده است: پیشرفت فعالیتهای هستهای ایران را بپذیرید، هرچند که برخی از آنها بهخصوص در حوزه تحقیق و توسعه برگشتناپذیر نیستند یا ممکن است با ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل متحد به سیاست گذشته تحریمها بازگردید. اما مسیر دوم موفق آمیز نخواهد بود، زیرا ایران در مقابل تشدید فشار هم در جبهه هستهای و هم در منطقه واکنش نشان میدهد. امید به اینکه شدت تحریمها باعث شورش و قیام داخلی شود؛ بیاساس است.
اگر آیتالله علی خامنهای رهبر ایران در طی هفتهها و ماههای آینده از رستاخیز و احیای برجام حمایت کند، هنوز ممکن است از این سناریوی تلخ جلوگیری نمود. بنابراین درک و فهم اشتباهات تروئیکای غربی از اهمیت بالایی برخوردار است و این امر نه تنها در مناسبات اروپا و ایران که به خودی خود کاملا مهم است بلکه توانایی این کشور به عنوان یک بازیگر استراتژیک که از نفوذ جهانی برخوردار است را در معرض خطر قرار می دهد.